... رفتم پیش مامان
وقتی مامان رو از اتاق عمل آوردن منو بردن پیشش که ... وفتی مامان رو از اتاق عمل آوردن منو بردن پیشش که منو ببینه وای که چه لحظه رومانتیکی بود ... قبل از اینکه بذارنم تو بغل مامان، بابام توی گوشام اذان و افامه خوند، بعدشم رفتم بغل مامان گرم و نرم و خواستنی من مثل یه فرشته کوچولو تو بغل مامان شیر خوردم و خوابیدم ...