سيده حسناسيده حسنا، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 22 روز سن داره

حسنا جون عزيز دل

... رفتم پیش مامان

وقتی مامان رو از اتاق عمل آوردن منو بردن پیشش که ...   وفتی مامان رو از اتاق عمل آوردن منو بردن پیشش که منو ببینه  وای که چه لحظه رومانتیکی بود ... قبل از اینکه بذارنم تو بغل مامان، بابام توی گوشام اذان و افامه خوند، بعدشم رفتم بغل مامان  گرم و نرم و خواستنی من مثل یه فرشته کوچولو تو بغل مامان شیر خوردم و خوابیدم ...
30 دی 1389

... و حالا اعلام اسمم

حالا نوبت اعلام اسمم بود همكاراي مامان مرتب مي پرسيدن بالاخره اسمم رو چي گذاشتن آخه تو عالم جنيني مامان منو زهرا صدا ميكرد ... حالا نوبت اعلام اسمم بود همكاراي مامان مرتب مي پرسيدن بالاخره اسمم رو چي گذاشتن، آخه تو عالم جنيني مامان منو زهرا صدا ميكرد و به همه هم گفته بود فعلا زهرا است و وفتي بدنيا اومد بابا اسم انتخابي شونو اعلام ميكنه، بابا هم مگه دلش ميومد بگه همه رو سر كار گذاشته بود  و به مامان ارجاعشون ميداد بالاخره مامان اسمم رو اعلام كرد، همه نفسها تو سينه حبس شده بود كه مامان گفت حسنا و من شدم حسنا جون عزيز دل مامان و بابا.   ...
30 دی 1389

... اومدن منو ببينن

امروز مرتب گوشي تلفن مامان و بابا زنگ مي خورد. دايي ها و زن دايي ها عمو ها و عمه ها و ... امروز مرتب گوشي تلفن مامان و بابا زنگ مي خورد دايي ها و زن دايي ها عمو ها و عمه ها و بقيه فاميل همه اومدنم رو به اونا تبريك مي گفتند . كم كم در اتاق باز شد و يكي يكي با گل و شيريني از در اومدن تو ! من هچكدومو نمي شناختم و هر كدوم خودشون را معرفي كردن. محمود و محمد حسين (پسر دايي ها) با مامان و باباشون ، زينب (دختر عمه) با مامانش ، فاطمه و زهره (نوه هاي عمه) با مامانشون و دو عمه ديگه ام اومدن ديدنم . همه بچه ها از اينكه من خيلي كوچولوام تعچب كرده بودن و مي ترسيدند به من دست بزنن   ...
30 دی 1389

... همكاراي مامان

امروز صداهاي آشنا زياد مي شنيدم. صداهايي كه وقتي تو دل مامان بودم به گوشم خورده بود كه در مورد من صحبت مي كردن. اونا صداي همكاراي مامان بود كه ... امروز صداهاي آشنا زياد مي شنيدم. صداهايي كه وقتي تو دل مامان بودم به گوشم خورده بود كه در مورد من صحبت مي كردن. اونا صداي همكاراي مامان بود كه براي من و مامان خيلي زحمت كشيدن و مي اومدن منو ببينن. مامان پارسا (خانم مرادي نيا) ، مامان آرتين (خانم دربندي) ، خانم حلمي ، خانم حسني ، خانم جعفري ، مامان پارسا و آوا (خانم يزدان پناه) ، خانم عطايي ، مامان فاطمه و ريحانه (خانم عسگري) ، خانم رحمتي ، خانم عليشاهي ، خانم سلطاني ، مامان طاها (خانم الهامي) ، خاله سيفي (كه صداش برام خيلي ...
30 دی 1389