سيده حسناسيده حسنا، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره

حسنا جون عزيز دل

... خونه مامان جون

1389/11/1 22:54
نویسنده : عزيز دل
2,756 بازدید
اشتراک گذاری

... خونه مامان جون

وقتي رسيديم خونه مامان جون همه چيز آماده بود و با قرآن و اسپند ازم استقبال كردن، بعد ...

... خونه مامان جون

وقتي رسيديم خونه مامان جون همه چيز آماده بود و با قرآن و اسپند ازم استقبال كردن، بعد از كمي سرك كشيدن تو اتاق هاي مامان جون،niniweblog.comمنو حمام دادنniniweblog.comو لباس هاي نوام را كه همش هم برام گشاد بود تنم كردن، و چون هوا سرد بود منو داخل يك كيسه كاموايي با مزه كه مامان جونم بافته بود انداختن و توي تختم گذاشتن.منم مثل يه فندق توي پيله ام خوابيدم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

س.م.ف
4 تیر 90 9:35
دو تا دختر ...بقیه چی بودن؟


از اسمهاشون معلومه ديگه، بقيه پسر بودن!!!
محرم
4 تیر 90 9:38
یادت باشه من اولین نفری بودم که یه سالگیتو تبریک گفتم


متشكرم ،تولد ؟؟؟ سالگي شما هم مبارك !!! شما هم يادتون نره
خاله مریم
4 تیر 90 19:38
اون کیسه کاموایی رو چیکار کردی خاله ؟ بعدا میدیش به نی نی خاله مریم؟


خاله مريم شما ني ني بيار من به مامان جونم ميگم يه خوشگل ترشو براي ني ني تون ببافه!